آداب و رسوم همسایگان امام رضا (ع) در ماه رمضان؛ از پخت آش قلهوالله تا قنبرخوانی
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۶۱۴۸۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ماه مبارک رمضان در هر گوشه این کشور آداب و رسوم خاص خود را دارد؛ مشهد نیز بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، در حافظه خود رمضانهای باصفایی داشته و آداب و رسوم خاص خود را دارد، آداب و رسومی که شاید در گذر زمان کمرنگ و کمرنگتر شده است.
در همین رابطه گفتوگویی انجام دادیم با یک کارشناس ارشد ارتباط اجتماعی و مشهد پژوه که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهزاد چوپانکاره در خصوص رسوم قدیمی مشهد گفت: مشهد به دلیل وجود مقدس علی بن موسی الرضا (ع) مرکز رسمهای قدیمی، ارزشمند و گرانبها در خراسان رضوی است، بعضی از آداب و رسوم قدیمی این شهر حدود ۶۰۰ ساله قدمت دارد.
وی، رسم خانه تکانی و آماده سازی مساجد را رسمی پرشور در روزهای آخر ماه شعبان عنوان کرد و گفت: نظافت و مهیا کردن مساجد به عنوان خانه خدا، جهت حضور مسلمانان در ماه مهمانی خدا رسمی قدیمی است که مؤمنان با کمک یکدیگر به استقبال ماه ضیافت الهی میروند. متأسفانه این رسم گرانقدر ۲ سالی است که به دلیل بیماری کرونا و جلوگیری از تجمع مانند سالهای گذشته برگزار نشده است.
این کارشناس ارشد ارتباط اجتماعی بیان کرد: رسم اذانگویی و بیدار کردن مردم هنگام سحر رسم ارزشمندی در بین مردم قدیم بود و هدفشان اطلاعرسانی زمان سحر و هنگام اذان صبح بود، بدین شکل که هنگام اذان، افراد خوشصدا بر بالای بام میرفتند و با صوت و لحن بسیار زیبا اذان میگفتند.
چوپانکاره افزود: رسمی قدیمیتر از این رسم هم وجود داشته که رسم بیدار کردن همسایهها در هنگام سحر بوده است و چندین مدل مختلف داشت؛ یکی از انواع آن شبخوانی بود که در سه مرحله از شب در کوچهها و خیابانها انجام میشد؛ وهله اول در فاصله زمانی ۴۵ دقیقهای تا اذان صبح برگزار میشد.
وی ادامه داد: افراد با استفاده از اشعار و متنهای زیبا با موضوعات مذهبی و ادعیه با استفاده از طبل، شلیک یا ضربه زدن به یک ظرف فلزی صدا ایجاد میکردند و میخواندند، مرحله اول بیانگر بیدارباش و شروع خوردن سحری بود.
این مشهد پژوه مرحله دوم را فاصله ۱۰ دقیقهای تا اذان صبح عنوان کرد و گفت: این مرحله نشاندهنده مدت زمان کم تا هنگام اذان بود و به بیان دیگر در این مرحله سفره سحری و خوراکیها جمع میشد، در مرحله سوم هم صدای اذان گوشنواز میشد.
چوپانکاره وجود امام هشتم را مرکز خیرات عنوان و بیان کرد: یکی از رسومات منحصر به فرد مشهدیها در رمضان، رسم شبنشینی و به قول قدیمیها بیتوته کردن در صحن و سرای علی بن موسی الرضا (ع) است، در این شبنشینیها مؤمنان در جوار امام رضا (ع) تا پاسی از شب و تا هنگام اذان صبح به عبادت، خواندن قرآن، ادعیه و مناجات میپرداختند، این رسم همچنان در بین همسایگان علی بن موسی الرضا (ع) رنگ و لعاب خودش را دارد.
بیشتر بخوانید
افزایش تعداد شهرهای با وضعیت قرمز در خراسان رضویوی عنوان کرد: از دیگر رسومات قدیمی و منحصر به فرد مشهد برگزاری دورههای قرآن در خانهها است، مشهد خاستگاه دورههای قرآن بسیار قدیمی است که به لحاظ تاریخی دارای سابقه بسیار بالایی هستند.
این کارشناس ارشد ارتباط اجتماعی افزود: پخت آش قل هوالله در دورههای قرآن زنانه رسمی بسیار قدیمی و زیبایی است، به صورتی که در جزءخوانی روز آخر ماه مبارک قرائت سوره توحید نوبت به هر خانمی که میرسید به نیت حاجتروایی آش میپزد و همسایهها هم جهت برآورده شدن حوائج و ادای نذرشان در پخت و توزیع این آش کمک میکنند؛ این رسم همچنان بین مردم زنده است.
چوپانکاره از رسم پخت نانِ جو در خانه نام برد و گفت: نانهای جو توسط کدبانوها پخته میشدند و بین نیازمندان یا در بین خانواده پخش میشدند تا در وعده غذایی افطار یا سحر استفاده شود، این رسم از رسوماتی است که علاوه بر مشهد در تمام خراسان هم رایج بوده و همچنان رایج است.
وی گفت: در شبهای قدر ماه مبارک رمضان علاوه بر این رسوم، رسم قنبرخوانی را در شبهای احیا داشتیم که با تجمع در مساجد، حسینیهها، حرم مطهر و در بخشهایی از مشهد برگزار میشد به این صورت که شخصی با لباس سفید مهیای خواندن اشعاری در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) میخواند و تعزیهخوانی شهادت امام علی (علیه السلام) را اجرا میکرد.
این مشهد پژوه ادامه داد: رسم قدیمی دیگری که هنوز هم پابرجاست، رسم هدیه دادن به کودکان غیرمکلف که شرعاً روزه بر آنها واجب نشده است برای روزههای کله گنجشکی و به اصطلاح مشهدی کله چغکی است که میگیرند، تشویق کودکان روش پسندیدهای جهت راغب کردن آنها به روزهداری در سنین تکلیفشان است.
چوپانکاره عنوان کرد: سنت پسندیده لباس آراسته و معطر پوشیدن در روز عیدفطر و انجام اعمال آن روز مانند غسل و نماز روز عیدفطر نیز از سنتهای دلنشین ماه مبارک رمضان است.
وی یادآور شد: پخت و پخش شیرینی پس از زیارت در روز عید، پخت آش و حلواهای مشهدی، چون حلوای دوازده امام و پهن کردن سفرههای افطاری و اطعام اقوام و نیازمندان را هم به عنوان سنتهای قدیمی این ماه در مشهد میتوان نام برد که شرایط کرونا شور هر ساله برگزاری این رسمها را کم کرده است.
این کارشناس ارشد ارتباط اجتماعی خاطرنشان کرد: بعضی از رسوم قدیمی ما همچنان پابرجاست، اما برخی رسوم از یاد رفتهاند، چرا که آن طور که باید از نسل گذشته به نسل آینده انتقال تجربیات و آموزش صورت نگرفته است.
چوپانکاره افزود: با وجود دارا بودن فرهنگ غنی و آداب و رسوم پرمغز شهرمان، اما تلاشی در جهت پوستاندازی و نو شدن رسمهای کهن از جانب مسؤولانی که مسؤولیت این حوزه را به عهده دارند، صورت نگرفته است و این میراث معنوی با همان حالت قدیمی باقی مانده و در بین جوانان و نوجوانان جای خودش را پیدا نکرده است.
وی تصریح کرد: رسیدگی و ثبت ذخایر معنوی گذشتگانمان فراگیر نشده و قطعا رسانههای عمومی نقش بهسزایی در حفظ این سنتها دارند.
منبع:فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ماه مبارک رمضان آداب و رسوم هنگام اذان ماه مبارک اذان صبح
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۶۱۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاوران شما بیتهایی بهتر از شاهنامه را میتوانستند پیدا کنند
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛ در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند.
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی.
این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود.
نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
نویسنده: علیاصغر سیدآبادی